گپ و سرگرمی اعضا
-
Elham
- آخرشه !
- پست: 931
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm
پست
توسط Elham » یک شنبه 29 مرداد 1385, 2:16 pm
هه هه
حقتهههههههههههه
من جای حمیده بودم کاری می کردم از خونه فراری بشی
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » یک شنبه 29 مرداد 1385, 2:16 pm
اکشال نداره خواهر برادرا از این ابراز محبتا زیاد دارن
در عوض خیلی همدیگرو دوست دارن
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط soheil » یک شنبه 29 مرداد 1385, 6:44 pm
هادی این حمیده چرا اخه قدر تو رو نمی دونه؟
پسر به این خوبی..
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>
-
hamideht
- گروه وب سايت
- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » یک شنبه 29 مرداد 1385, 8:46 pm
ای بابا من که گفتم هیشکی منو دوست نداره باورتون نشد
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط soheil » یک شنبه 29 مرداد 1385, 8:59 pm
hamideht نوشته شده:ای بابا من که گفتم هیشکی منو دوست نداره باورتون نشد
حمیده این چه حرفیه می زنی؟
می خوای یه نظر سنجی بزاریم؟
بچه ها کی از حمیده بدش میاد؟
من که خیلی دوسش دارم.
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>
-
Elham
- آخرشه !
- پست: 931
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm
پست
توسط Elham » یک شنبه 29 مرداد 1385, 11:00 pm
منم خیلی دوستش دارمممممممممممممممممممممممممم
بوووووووووووووووووووووس
-
hadi
- كارش درسته
- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » دو شنبه 30 مرداد 1385, 7:51 am
منم ميميرم براش
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
hadi
- كارش درسته
- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » دو شنبه 30 مرداد 1385, 7:54 am
Elham نوشته شده:هه هه
حقتهههههههههههه
من جای حمیده بودم کاری می کردم از خونه فراری بشی
يه جوري ميگي انگار تجربه داشتي
تا حالا چند نفر به خاطر كاراي تو سر به بيابون گذاشتن؟
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » دو شنبه 30 مرداد 1385, 3:36 pm
من که خیلی آی لاو یوشم هوارتاااااااااااااااا
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
baran
- نزديكاي آخره
- پست: 177
- تاریخ عضویت: جمعه 6 مرداد 1385, 6:45 am
-
تماس:
پست
توسط baran » دو شنبه 30 مرداد 1385, 6:32 pm
past is non- existential, so is future. past is more,future is not yet,Only The Present is. it is always NOW- only The NOW exists.
-
soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط soheil » دو شنبه 30 مرداد 1385, 6:54 pm
دیدی حمیده همه دوست دارن...
مخصوصا خودم...
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>
-
Elham
- آخرشه !
- پست: 931
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm
پست
توسط Elham » سه شنبه 31 مرداد 1385, 10:21 am
دلم میخواد بچه بشم
از این همه دغدغه خسته شدم
دلم آرامش میخواد
-
soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط soheil » سه شنبه 31 مرداد 1385, 12:26 pm
ولی من اصلا از بچگیم خوشم نمی اد...
از همین الانم راضی ترم...
بزرگ هم دوست ندارم بشم..
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » سه شنبه 31 مرداد 1385, 8:22 pm
من دوست دارم چند سال کوچیکتر بشم زیاد بچه دوست ندارم نوجوونی بهتره
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
Elham
- آخرشه !
- پست: 931
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm
پست
توسط Elham » سه شنبه 7 شهریور 1385, 7:33 pm
من یه تاب گنده میخواااااااااام باش بپرم بالااااااااااا
-
adib
- ریش سفید پاتوق
- پست: 78
- تاریخ عضویت: یک شنبه 22 مرداد 1385, 7:35 pm
-
تماس:
پست
توسط adib » سه شنبه 7 شهریور 1385, 7:36 pm
من دوست دارم الان برميگشتم سال سوم دبيرستان بودم!!!
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » چهار شنبه 8 شهریور 1385, 8:17 pm
الانم سن خوبیه ها 20 - 21 سالگی خیلی سن خوبیه
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
hamideht
- گروه وب سايت
- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » سه شنبه 14 شهریور 1385, 8:47 am
دلم پفک میخواد
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » سه شنبه 21 فروردین 1386, 12:51 pm
باشه عزیزم برات میخرم
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
کراش
- خيلي پيشرفت كرده
- پست: 136
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 29 شهریور 1385, 6:54 am
پست
توسط کراش » سه شنبه 21 فروردین 1386, 1:40 pm
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان میچکد بر بام خانه
یادم اید روز باران گردش یک روز دیرین خوب شیرین
توی جنگلهای گیلان کودکی 10 ساله بودم نرم و نازک
چست و چابک می خزیدم همچو اهو می پریدم از سر جو
داستانهای نهانی رازهای زندگانی برق چون شمشیر بران
پاره میکرد ابرها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابرها را
(بقیه اش رو بلد نیستم هر کی بلده بنویسه)
به امید روزی که بتونیم بفهمیم کی هستیم
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان