صفحه 1 از 1

ارسال شده: یک شنبه 29 مرداد 1385, 9:34 pm
توسط soheil
شب که می شه توی لونم دراز می کشم و به ستاره ها نگاه می کنم.
هر کدومشون يه داستان واسه گفتن دارن...
حس عجيبيه...
آسمون واقعا به من آرامش می ده...تا صبح بيدارم...
صبح که خورشيد در ميآد همه ی ستاره ها نا پديد می شن.
این چه قدرتيه که همه با ورودش کنار می رن؟نمی تونم بهش نگاه کنم ...
چشمم رو می زنه..
دارم يواش يواش بهش عادت می کنم.
فقط به اون نگاه می کنم. وقتی جای ديگه رو می خوام ببينم نمی تونم.
چه اهميتی داره ؟
مگه تا حالا نمی تونستم ببينم؟
ولی الان يه چيزی رو نگاه می کنم که کسی نمی تونه ببينه...
می خوام برم طرفش
فقط يه اراده می خواد...بال هام رو باز می کنم ... شروع می کنم به پرواز کردن...
پرواز...
چقدر لذت بخشه...
ولی لونم چی می شه؟
اصلا مهم نيست... بذار هر چی می خواد بشه...من هدف بزرگتری دارم...
فقط به خورشيد نگاه می کنم و به طرفش می رم...
هر چی بيشتر به طرفش پرواز می کنم احساس گرمای بيشتری می کنم...
چقدر لذت بخشه...گرماش تمام وجودم رو گرفته.
گرمايی که منو به طرف خودش می کشونه...
از پايين منو صدا می زنن که زياد بالا نرم. ولی من چيزی نمی شنوم.به راه خودم ادامه می دم...
گاهی اوقات يه دسته از پرنده ها می خوان که منو از راه خودم منحرف کنن . ولی من تا وقتی بهم گرما می ده به سمتش حرکت می کنم.
احساس خستگی می کنم.
بالهام ديگه طاقت ندارن...ولی من ادامه می دم...
همه جا آبی شده و من پرواز می کنم.
ديگه فقط خورشيد رو می بينم نه صدايی و نه مزاحمتی...
فقط يه کم خسته ام.
ولی اصلا مهم نيست. تا وقتی که بالهام جون داشته باشن به طرفش می رم.
يا بهش می رسم يا می ميرم..
همه جا آبيه و من هنوز دارم پرواز می کنم...

پرستويی که مقصد را در کوچ ميبيند از خرابی لانه اش نمی هراسد.

ارسال شده: دو شنبه 30 مرداد 1385, 9:03 am
توسط hamideht
خیلی قشنگ بود :shock: :shock: :shock: :shock: :shock:

ارسال شده: دو شنبه 30 مرداد 1385, 3:17 pm
توسط TNZ
داستان مال خودته سهیل :?:

ارسال شده: دو شنبه 30 مرداد 1385, 6:52 pm
توسط soheil
اره خودم نوشتم...
شاید زیاد خوب نباشه...فقط یه درد و دله..

ارسال شده: یک شنبه 5 شهریور 1385, 7:17 pm
توسط hadi
خيلي عالي بود سهيل جان

شروع خوبيه بازم ادامه بده
كتابتم خودمون چاپ ميكنيم
:wink:

ارسال شده: شنبه 11 شهریور 1385, 8:06 pm
توسط sepideh
خيلي قشنگ بود آفرين

ارسال شده: شنبه 11 شهریور 1385, 9:17 pm
توسط Elham
اینجا انجمن کشف استعدادهای درخشانه سهیل ادامه بده :D :D :D :lol: :lol: :lol:

ارسال شده: سه شنبه 14 شهریور 1385, 8:34 am
توسط hamideht
ووووووووووووووووووش
:shock: :shock: :shock:

ارسال شده: سه شنبه 14 شهریور 1385, 5:00 pm
توسط soheil
من کلی تشویق شدم به زودی مطلب های دیگه هم می ذارم واستون...

ارسال شده: چهار شنبه 15 شهریور 1385, 8:57 am
توسط hamideht
زود باش دیگه

ارسال شده: چهار شنبه 15 شهریور 1385, 4:05 pm
توسط soheil
باشه باشه...
انقدر حولم نکنید...
می ذارم..
:lol:

ارسال شده: پنج شنبه 16 شهریور 1385, 10:25 am
توسط TNZ
شعر هم میگی؟؟؟

ارسال شده: دو شنبه 20 شهریور 1385, 9:16 pm
توسط soheil
نه بابا شعر چیه؟
همین ها رو هم به زور میگم..
:lol: :lol:

ارسال شده: سه شنبه 21 شهریور 1385, 1:06 pm
توسط hamideht
اینا خیلی خوبند
اصلا" بهت نمیادا