گفتگو در مورد ادبیات فارسی ، مشاعره و موضوعات مرتبط
-
sepideh.n
- تازه اولاشه
- پست: 37
- تاریخ عضویت: شنبه 11 شهریور 1385, 8:12 pm
- محل اقامت: bachenaneyelooos@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط sepideh.n » یک شنبه 12 شهریور 1385, 8:04 pm
vase 3 vOmin bareke daram migam , nemidOOnam chera nazaram zaher nemishOd , ishalla in bar biad.......
dashtam hendOne mikhOrdam va cd ie mOrede alaghamO gOOsh mikardam ke livane naylOnim shekast
2khtare hamsaye , aberOOrizi , chat , TV
_~*'`` epicleh§
-
soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط soheil » یک شنبه 12 شهریور 1385, 8:27 pm
دستمال کاغذی رو بستم به موبایل که تلویزیون رو پاک کنم که موبایلم زنگ زد.
.
.
اسفناج، سیرابی، بستنی، آجیل
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » یک شنبه 12 شهریور 1385, 9:10 pm
سهیل دیشب اسفناج و بستنی و آجیل و سیرابی رو یهو خورد
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » یک شنبه 12 شهریور 1385, 9:14 pm
آش
سیزده بدر
کنکور
پشت بام
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط soheil » یک شنبه 12 شهریور 1385, 11:19 pm
من سیزده بدر که همه داشتن آش می خوردن، رو پشت بوم واسه کنکور درس می خوندم.
.
.
سیگار، شونه، اسباب، سگ
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>
-
Elham
- آخرشه !
- پست: 931
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm
پست
توسط Elham » دو شنبه 13 شهریور 1385, 11:31 am
سیگار، شونه، اسباب، سگ
داشت سیگار می کشید و اسباب دستشو گذاشت رو شونه سگ
گفتگو
کینگ
شنیون
بشکه
-
soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط soheil » دو شنبه 13 شهریور 1385, 5:55 pm
کینگ با شنیون داشت گفتگو می کرد که افتاد تو بشکه...
.
.
زیگیل، دیسکت، کاشی، سمینار
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>
-
hamideht
- گروه وب سايت
- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » سه شنبه 14 شهریور 1385, 8:14 am
سخنران سمینار زیگیل داشت اما با دیسکتی که عکسهای کاشی توش بود کلی کیف میکرد
چت
مداد
خنگ
سوپر مارکت
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
Elham
- آخرشه !
- پست: 931
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm
پست
توسط Elham » سه شنبه 14 شهریور 1385, 8:32 am
آدم خنگ با مداد توی سوپرمارکت چت می کنه
تنهایی
آب
خواب
گرما
-
hamideht
- گروه وب سايت
- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » سه شنبه 14 شهریور 1385, 8:40 am
آدم خواب آلوده داشت توی گرما آب میخورد
خودنویس
کارت
کوچه
درخت
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط soheil » سه شنبه 14 شهریور 1385, 6:33 pm
من داشتم تو کوچه با خودنویس رو کارت می نوشتم که خوردم به درخت..
.
.
الهام ، حمیده، دعوا، آشتی
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>
-
hamideht
- گروه وب سايت
- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » چهار شنبه 15 شهریور 1385, 8:45 am
الهام داشت حمیده رو که باسهیل دعواش شده بود آشتی میداد که عروس اومد
عروسی
سهیل
داماد
ماشین
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
saeedeh
- آخرشه !
- پست: 461
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 10:54 am
-
تماس:
پست
توسط saeedeh » چهار شنبه 15 شهریور 1385, 10:30 pm
دیروز عروسی دعوت بودم رفتم دیدم سهیل داماده ماشین عروسیشم یه ژیان نارنجیه
زندگي هديه خداست به تو. طرز زندگي کردن تو، هديه ي توست به خدا
-
soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط soheil » چهار شنبه 15 شهریور 1385, 10:45 pm
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » پنج شنبه 16 شهریور 1385, 10:00 am
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » پنج شنبه 16 شهریور 1385, 10:04 am
حمیده
سهیل
باران
سمیه
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط soheil » دو شنبه 20 شهریور 1385, 9:21 pm
آقا سهیل از باران و سمیه و حمیده خیلی عاقل تره...
.
.
.
حمیده، من، تو، او
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>
-
soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط soheil » سه شنبه 21 شهریور 1385, 10:33 pm
ما و شما به ایشان هه هه خندیدیم..
.
.
شیپورچی، حمیده، جوراب، شکمو
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>
-
hamideht
- گروه وب سايت
- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » چهار شنبه 22 شهریور 1385, 6:57 am
حمیده جورابشو پوشید و با شیپورچی شکمو رفت بیرون
سمیه
عروسی
کوچه
CD
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان