جمله سازي...

sepideh.n · پست توسط **sepideh.n** » یک شنبه 12 شهریور 1385, 8:04 pm

vase 3 vOmin bareke daram migam , nemidOOnam chera nazaram zaher nemishOd , ishalla in bar biad.......

dashtam hendOne mikhOrdam va cd ie mOrede alaghamO gOOsh mikardam ke livane naylOnim shekast

2khtare hamsaye , aberOOrizi , chat , TV

soheil · پست توسط **soheil** » یک شنبه 12 شهریور 1385, 8:27 pm

دستمال کاغذی رو بستم به موبایل که تلویزیون رو پاک کنم که موبایلم زنگ زد.
.
.
اسفناج، سیرابی، بستنی، آجیل

TNZ · پست توسط **TNZ** » یک شنبه 12 شهریور 1385, 9:10 pm

سهیل دیشب اسفناج و بستنی و آجیل و سیرابی رو یهو خورد

TNZ · پست توسط **TNZ** » یک شنبه 12 شهریور 1385, 9:14 pm

آش
سیزده بدر
کنکور
پشت بام

soheil · پست توسط **soheil** » یک شنبه 12 شهریور 1385, 11:19 pm

من سیزده بدر که همه داشتن آش می خوردن، رو پشت بوم واسه کنکور درس می خوندم.
.
.
سیگار، شونه، اسباب، سگ

Elham · پست توسط **Elham** » دو شنبه 13 شهریور 1385, 11:31 am

سیگار، شونه، اسباب، سگ
داشت سیگار می کشید و اسباب دستشو گذاشت رو شونه سگ

گفتگو
کینگ
شنیون
بشکه

soheil · پست توسط **soheil** » دو شنبه 13 شهریور 1385, 5:55 pm

کینگ با شنیون داشت گفتگو می کرد که افتاد تو بشکه...
.
.
زیگیل، دیسکت، کاشی، سمینار

hamideht · پست توسط **hamideht** » سه شنبه 14 شهریور 1385, 8:14 am

سخنران سمینار زیگیل داشت اما با دیسکتی که عکسهای کاشی توش بود کلی کیف میکرد

چت
مداد
خنگ
سوپر مارکت

Elham · پست توسط **Elham** » سه شنبه 14 شهریور 1385, 8:32 am

آدم خنگ با مداد توی سوپرمارکت چت می کنه

تنهایی
آب
خواب
گرما

hamideht · پست توسط **hamideht** » سه شنبه 14 شهریور 1385, 8:40 am

آدم خواب آلوده داشت توی گرما آب میخورد

خودنویس
کارت
کوچه
درخت

soheil · پست توسط **soheil** » سه شنبه 14 شهریور 1385, 6:33 pm

من داشتم تو کوچه با خودنویس رو کارت می نوشتم که خوردم به درخت..
.
.
الهام ، حمیده، دعوا، آشتی

hamideht · پست توسط **hamideht** » چهار شنبه 15 شهریور 1385, 8:45 am

الهام داشت حمیده رو که باسهیل دعواش شده بود آشتی میداد که عروس اومد

عروسی
سهیل
داماد
ماشین

saeedeh · پست توسط **saeedeh** » چهار شنبه 15 شهریور 1385, 10:30 pm

دیروز عروسی دعوت بودم رفتم دیدم سهیل داماده ماشین عروسیشم یه ژیان نارنجیه

soheil · پست توسط **soheil** » چهار شنبه 15 شهریور 1385, 10:45 pm

TNZ · پست توسط **TNZ** » پنج شنبه 16 شهریور 1385, 10:00 am

saeedeh نوشته شده:دیروز عروسی دعوت بودم رفتم دیدم سهیل داماده ماشین عروسیشم یه ژیان نارنجیه

زدی به هدف

TNZ · پست توسط **TNZ** » پنج شنبه 16 شهریور 1385, 10:04 am

حمیده
سهیل
باران
سمیه

soheil · پست توسط **soheil** » دو شنبه 20 شهریور 1385, 9:21 pm

آقا سهیل از باران و سمیه و حمیده خیلی عاقل تره...
.
.
.
حمیده، من، تو، او

hamideht · پست توسط **hamideht** » سه شنبه 21 شهریور 1385, 6:52 am

من و تو و او از حمیده کتک مفصل خوردیم

ما
شما
ایشان
هه هه

soheil · پست توسط **soheil** » سه شنبه 21 شهریور 1385, 10:33 pm

ما و شما به ایشان هه هه خندیدیم..
.
.
شیپورچی، حمیده، جوراب، شکمو

hamideht · پست توسط **hamideht** » چهار شنبه 22 شهریور 1385, 6:57 am

حمیده جورابشو پوشید و با شیپورچی شکمو رفت بیرون

سمیه
عروسی
کوچه
CD

جمله سازي...

چه کسی حاضر است؟