صفحه 4 از 13
ارسال شده: یک شنبه 12 شهریور 1385, 8:04 pm
توسط sepideh.n
vase 3 vOmin bareke daram migam , nemidOOnam chera nazaram zaher nemishOd , ishalla in bar biad.......
dashtam hendOne mikhOrdam va cd ie mOrede alaghamO gOOsh mikardam ke livane naylOnim shekast
2khtare hamsaye , aberOOrizi , chat , TV
ارسال شده: یک شنبه 12 شهریور 1385, 8:27 pm
توسط soheil
دستمال کاغذی رو بستم به موبایل که تلویزیون رو پاک کنم که موبایلم زنگ زد.
.
.
اسفناج، سیرابی، بستنی، آجیل
ارسال شده: یک شنبه 12 شهریور 1385, 9:10 pm
توسط TNZ
سهیل دیشب اسفناج و بستنی و آجیل و سیرابی رو یهو خورد
ارسال شده: یک شنبه 12 شهریور 1385, 9:14 pm
توسط TNZ
آش
سیزده بدر
کنکور
پشت بام
ارسال شده: یک شنبه 12 شهریور 1385, 11:19 pm
توسط soheil
من سیزده بدر که همه داشتن آش می خوردن، رو پشت بوم واسه کنکور درس می خوندم.
.
.
سیگار، شونه، اسباب، سگ
ارسال شده: دو شنبه 13 شهریور 1385, 11:31 am
توسط Elham
سیگار، شونه، اسباب، سگ
داشت سیگار می کشید و اسباب دستشو گذاشت رو شونه سگ
گفتگو
کینگ
شنیون
بشکه
ارسال شده: دو شنبه 13 شهریور 1385, 5:55 pm
توسط soheil
کینگ با شنیون داشت گفتگو می کرد که افتاد تو بشکه...
.
.
زیگیل، دیسکت، کاشی، سمینار
ارسال شده: سه شنبه 14 شهریور 1385, 8:14 am
توسط hamideht
سخنران سمینار زیگیل داشت اما با دیسکتی که عکسهای کاشی توش بود کلی کیف میکرد
چت
مداد
خنگ
سوپر مارکت
ارسال شده: سه شنبه 14 شهریور 1385, 8:32 am
توسط Elham
آدم خنگ با مداد توی سوپرمارکت چت می کنه
تنهایی
آب
خواب
گرما
ارسال شده: سه شنبه 14 شهریور 1385, 8:40 am
توسط hamideht
آدم خواب آلوده داشت توی گرما آب میخورد
خودنویس
کارت
کوچه
درخت
ارسال شده: سه شنبه 14 شهریور 1385, 6:33 pm
توسط soheil
من داشتم تو کوچه با خودنویس رو کارت می نوشتم که خوردم به درخت..
.
.
الهام ، حمیده، دعوا، آشتی
ارسال شده: چهار شنبه 15 شهریور 1385, 8:45 am
توسط hamideht
الهام داشت حمیده رو که باسهیل دعواش شده بود آشتی میداد که عروس اومد
عروسی
سهیل
داماد
ماشین
ارسال شده: چهار شنبه 15 شهریور 1385, 10:30 pm
توسط saeedeh
دیروز عروسی دعوت بودم رفتم دیدم سهیل داماده ماشین عروسیشم یه ژیان نارنجیه
ارسال شده: چهار شنبه 15 شهریور 1385, 10:45 pm
توسط soheil
ارسال شده: پنج شنبه 16 شهریور 1385, 10:00 am
توسط TNZ
ارسال شده: پنج شنبه 16 شهریور 1385, 10:04 am
توسط TNZ
حمیده
سهیل
باران
سمیه
ارسال شده: دو شنبه 20 شهریور 1385, 9:21 pm
توسط soheil
آقا سهیل از باران و سمیه و حمیده خیلی عاقل تره...
.
.
.
حمیده، من، تو، او
ارسال شده: سه شنبه 21 شهریور 1385, 6:52 am
توسط hamideht
من و تو و او از حمیده کتک مفصل خوردیم
ما
شما
ایشان
هه هه
ارسال شده: سه شنبه 21 شهریور 1385, 10:33 pm
توسط soheil
ما و شما به ایشان هه هه خندیدیم..
.
.
شیپورچی، حمیده، جوراب، شکمو
ارسال شده: چهار شنبه 22 شهریور 1385, 6:57 am
توسط hamideht
حمیده جورابشو پوشید و با شیپورچی شکمو رفت بیرون
سمیه
عروسی
کوچه
CD