انجمن شاعران سايت!!!
تو که همیشه کم میاری
واسم همیشه غم میاری!
اما تو که هیچ وقت کم نمیاری
واسم هیچ وقت غم نمیاری
شب تار و شب تار و شب تار
زميني اينچنين شب گرد و بيمار
در گذرم از کوچه ی یاد تو
در حذرم از هوس نام تو
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
واسم همیشه غم میاری!
اما تو که هیچ وقت کم نمیاری
واسم هیچ وقت غم نمیاری
شب تار و شب تار و شب تار
زميني اينچنين شب گرد و بيمار
در گذرم از کوچه ی یاد تو
در حذرم از هوس نام تو
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
----->
تو که همیشه کم میاری
واسم همیشه غم میاری!
اما تو که هیچ وقت کم نمیاری
واسم هیچ وقت غم نمیاری
شب تار و شب تار و شب تار
زميني اينچنين شب گرد و بيمار
در گذرم از کوچه ی یاد تو
در حذرم از هوس نام تو
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
واسم همیشه غم میاری!
اما تو که هیچ وقت کم نمیاری
واسم هیچ وقت غم نمیاری
شب تار و شب تار و شب تار
زميني اينچنين شب گرد و بيمار
در گذرم از کوچه ی یاد تو
در حذرم از هوس نام تو
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
hadi نوشته شده:تو که همیشه کم میاری
واسم همیشه غم میاری!
اما تو که هیچ وقت کم نمیاری
واسم هیچ وقت غم نمیاری
شب تار و شب تار و شب تار
زميني اينچنين شب گرد و بيمار
در گذرم از کوچه ی یاد تو
در حذرم از هوس نام تو
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
Hadi man nagam inja slow down mishe haaaaa
Begam
?????
گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم.....
تو که همیشه کم میاری
واسم همیشه غم میاری!
اما تو که هیچ وقت کم نمیاری
واسم هیچ وقت غم نمیاری
شب تار و شب تار و شب تار
زميني اينچنين شب گرد و بيمار
در گذرم از کوچه ی یاد تو
در حذرم از هوس نام تو
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
واسم همیشه غم میاری!
اما تو که هیچ وقت کم نمیاری
واسم هیچ وقت غم نمیاری
شب تار و شب تار و شب تار
زميني اينچنين شب گرد و بيمار
در گذرم از کوچه ی یاد تو
در حذرم از هوس نام تو
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
تو که همیشه کم میاری
واسم همیشه غم میاری!
اما تو که هیچ وقت کم نمیاری
واسم هیچ وقت غم نمیاری
شب تار و شب تار و شب تار
زميني اينچنين شب گرد و بيمار
در گذرم از کوچه ی یاد تو
در حذرم از هوس نام تو
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
واسم همیشه غم میاری!
اما تو که هیچ وقت کم نمیاری
واسم هیچ وقت غم نمیاری
شب تار و شب تار و شب تار
زميني اينچنين شب گرد و بيمار
در گذرم از کوچه ی یاد تو
در حذرم از هوس نام تو
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
لطفا وزن و قافیه و ... رعایت شود!!
...
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
...
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
...
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که راحت شوم از غصه و غم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که راحت شوم از غصه و غم
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان
هر دم مرا بیند و خواهد
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان
هر دم مرا بیند و خواهد
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان
هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان
هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان
هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد
من هم با او می بندم عهد و پیمان
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان
هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد
من هم با او می بندم عهد و پیمان
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان
هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد
من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان
هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد
من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
در گذر از شهر غم با خود میگویم
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان
هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد
من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان
چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
به كدامين گناه ناكرده محكومم
تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان
چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا
خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم
بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری
دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو
برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم
ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!
می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم
دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان
هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد
من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان
چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
----->
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان