اتفاقات با مزه
دیشب دخترخالم اومده بود خونمون
یه پسر داره 9 ماهش بیشتر نیست اما خوب نسبت به سنش خوب حرف می زنه
به مامانش گفت شیر میخوام دختر خالم گفت قوطی شیرتو نیوردم غذا بخور
گفت نمی خوام رفت ساکشو کشون کشون برداشت آورد وسط حال نشست گریه کنون
لباساشو می ریخت بیرون دنبال قوطی شیرش و می خوند مامان بده حالم بده
همه اون وسط قربون صدقش می رفتن
یه پسر داره 9 ماهش بیشتر نیست اما خوب نسبت به سنش خوب حرف می زنه
به مامانش گفت شیر میخوام دختر خالم گفت قوطی شیرتو نیوردم غذا بخور
گفت نمی خوام رفت ساکشو کشون کشون برداشت آورد وسط حال نشست گریه کنون
لباساشو می ریخت بیرون دنبال قوطی شیرش و می خوند مامان بده حالم بده
همه اون وسط قربون صدقش می رفتن
- soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
- تماس:
- soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
- تماس:
یه بار یکی از دوستام برام تعریف کرد که داشته راه میرفته یهو صدای پا از پشت سرش میشنوه که داشته می دویده
میگه تا به خودم اومدم دیدم یه پسره از پشت سرم اومد بغلم کرد
از اون طرف هم داداشش با دوستش رسیدن و دنبال پسره رفتن نتونستن بگیرنش
میگه تا به خودم اومدم دیدم یه پسره از پشت سرم اومد بغلم کرد
از اون طرف هم داداشش با دوستش رسیدن و دنبال پسره رفتن نتونستن بگیرنش
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
- soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
- تماس:
- soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
- تماس:
- soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
- تماس:
پارسال تابستون رفتیم مشهد عروسی زهرا دوستم
قبل از اینکه بریم اونجا ریحانه گفت من می خوام برم مشهد موندنی بشم
رفتنمون همانا و آشنا شدنش با یکی از دوستان من همان و 28 شهریور امسال عروسیش سر رفتن هم همان
حالا دیروز که رفتیم با نگار بلیت بگیریم واسه عروسی ریحانه
نگار دم در هواپیمایی ایستاد گفت خدایا منم امسال می رم مشهد و موندنی می شم قربتا الی الله
هنوز مشهد نرفته دیروز ریحانه زنگ زده که یکی از دوستای علیرضا (شوهرش) دنبال زن می گرده گفته هم فقط دختر شیرازی می خوام منم نگار رو. معرفی کردم چظوره!؟!!
خلاصه این قضیه قربتا الی الله بسی مایه خنده ما شده این روزا
قبل از اینکه بریم اونجا ریحانه گفت من می خوام برم مشهد موندنی بشم
رفتنمون همانا و آشنا شدنش با یکی از دوستان من همان و 28 شهریور امسال عروسیش سر رفتن هم همان
حالا دیروز که رفتیم با نگار بلیت بگیریم واسه عروسی ریحانه
نگار دم در هواپیمایی ایستاد گفت خدایا منم امسال می رم مشهد و موندنی می شم قربتا الی الله
هنوز مشهد نرفته دیروز ریحانه زنگ زده که یکی از دوستای علیرضا (شوهرش) دنبال زن می گرده گفته هم فقط دختر شیرازی می خوام منم نگار رو. معرفی کردم چظوره!؟!!
خلاصه این قضیه قربتا الی الله بسی مایه خنده ما شده این روزا
- soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
- تماس:
- soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
- تماس:
- soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
- تماس:
- sepideh.n
- تازه اولاشه
- پست: 37
- تاریخ عضویت: شنبه 11 شهریور 1385, 8:12 pm
- محل اقامت: bachenaneyelooos@yahoo.com
- تماس:
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان